بهمن ۲۹ام, ۱۳۹۱ دسته اجتماعی, احمدینژادی نوشت, از مجلسی که ما داریم!, درون گفتمانی, زیربنایی, سایبر نوشت | ۲۱ دیدگاه »
از همان دیروز که قبل از اسمسهای (خامنهایداتآیآر) از توییتر با “محمود رفت هوا” و “لاریجانی رفت تو قوطی” از فرمایشات راهبر انقلاب دربارهی وقایع اخیر باخبر شدم حس خوبی نسبت به واکنشها در خصوص این سخنرانی نداشتم. بعدتر در پلاس و بعدترش هم در وبلاگها شاید الفاظ تفاوت میکرد اما باز حس خوبی نسبت به واکنشها نداشتم. میدانستم این نوع واکنشها صحیح نیست ولی دقیقاً هم نمیدانستم چه واکنشی صحیح است و چطور باید رفتار کرد.
به نظرم یک احساسِ کاسبکارانه پشت اکثر این واکنشها بود. همان حسی که به ما اجازه میدهد این سخنان را دربارهی هرکسی البته به جز شخص شخیص خودمان(!) تفسیر کنیم، و اعمال و رفتارهای شخصیمان را بینیاز از اصلاح بدانیم.
و همین هست که از آن بخشی که به سود قبیلهی فکری خودمان است ذوقزده میشویم و از بخشی که به ضررش افسرده.
دیشب وقتی جلسهی کاملِ سخنرانی را از تلوزیون دیدم مطمئن شدم حسِ بدم حس درستی بوده:
تقوا، تقوا، تقوا، صبر، میدان ندادن به احساسات سرکش، ملاحظهى مصالح کشور، متمرکز کردن همهى توان و نیرو براى حل مشکلات مردم و مشکلات کشور؛ این توقع ماست. امیدواریم انشاءاللّه این نصیحتِ خیرخواهانه و مشفقانه مورد توجه مسئولین محترم، بخصوص مسئولین بالا قرار بگیرد؛ به این مسئله پایبند باشند.
این را هم عرض بکنیم؛ این حرفى که من امروز زدم و از بعضى از مسئولان و سران کشور گلهگزارى کردم، موجب نشود که حالا یک عدهاى راه بیفتند، بنا کنند علیه این و آن شعار دادن؛ نه، بنده با این کار هم مخالفم.
بهمن ۲۸ام, ۱۳۹۱ دسته احمدینژادی نوشت, درون گفتمانی, سایبر نوشت, لبخند امیرعلی | ۲۶ دیدگاه »
همانگونه که مستحضر هستید در ۲۲ بهمن امسال، آقای رئیسجمهور که در حلقهی انحرافی نزدیکانش گرفتار شده است در اواخر سخنرانی جملهای بر زبان آورد که حتی “خودنویس ارگان رسمی سازمان سیا” و “جاسوسهای دوجانبه” و حتیتر “پیروپاتیلهای سلطنت طلب” و حتیترتر “عجوزه ها” هم تا کنون بر زبان نیاورده بودند. “زنده باد بهار”! چه جلافتا!
نگارندهی این سطور(!) علیرغم احترام به آقای رئیسجمهور ناگزیر است کریستوف کلمبوار دهان فتنه را گشوده و تا بالای ابرو پا در حلق فتنه کرده و در این وجیزه (!) نکاتی را دربارهی “زنده باد بهار” یادآور شود. باشد تا بصیرت خوانندگان افزایش یابد. با ما همراه باشید:
۱- پیروزی انقلاب اسلامی ایران در چه فصلی از سال رخ داده است؟ زمستان! درست است؟ حال آیا جز این است که وقتی آقای رئیسجمهور در سخنرانی خود از بهار سخن میگوید باعث خوشحالی دشمنان قسم خورده و تابلودار نظام مقدس جمهوری اسلامی که حاصل خون هزاران شهید بوده میشود؟چه معنی دارد کسی در زمستان از بهار سخن بگوید؟ ممکن است عدهای به نگارندهی این سطور ایراد بگیرند که خود شما قبلاً از رئیسجمهور دفاع میکردید؟ پاسخ ساده است. آن زمان ایشان کی از بهار حرف میزد؟ آن زمان که ما از ایشان دفاع میکردیم همیشه کاپشن بر تن داشت و این یعنی طرفدار زمستان بود. ولی آخرین باری که کاپشن بر تن کرده چه زمان بوده است؟! دلیل از این خوشکلتر؟
۲- نگارندهی این سطور در محضر علماء درس پس میدهد اما در روایات متعدد آورده شده که هر گاه بهار را دیدید بسیار یاد مرگ کنید. حال چگونه است که دو جریانِ آش و لاشِ فتنه و انحرافی دست در دست هم میگویند “زنده” باد بهار؟ آیا این در تعارض آشکار با اسلام ناب نیست؟ آیا این احیا مکتبِ ایرانیستالیازیسم نیست؟ آیا ما اینهمه شهید دادیم که تو بری بگی زنده باد بهار؟
۳- این روزها سریالی از سیمای جمهوری اسلامی پخش میشود با نام “زمانه”. کیهان قبلاً پیشبینی کرده بود که ممکن است این سریال مورد سوءاستفاده دشمنان تابلودار و تابلوندارِ نظام قرار بگیرد. توضیح میدهم!
در این سریال تنها یک نقشِ مثبت و معصوم و بیگناه وجود دارد. دختری به اسم “بهار”!. آْیا این احتمال وجود ندارد که اطرافیانِ آقای رئیسجمهور با علم به چنین مطلبی سعی داشتند در دفاع از بهار، (نه این بهار ها؛ اون بهار هووی ارغوان) خود را طرفدار انسانهای مظلوم و معصوم جلوه دهند و بگویند زنده باد بهار تا خودشان را پاک بنمایانند؟ اما سوال اینجاست که ادعای معصومیت و شبیه بهار بودن از متهم ردیف اول همکاری با اختلاس بزرگ، قرار گذارنده درهتل لاله، احیا کننده مکتب ایرانی والی اخ! چگونه میتواند قابل پذیرش باشد؟(گور بابای دادگاه که هیچکدام از این اتهامات در دادگاه اثبات نشده،ما خودمان اِند دادگاهیم!)
۴- از همهی اینها گذشته کیهان شواهد و اسناد متعددی از مامور نفوذی خود در سونوگرافی! به دست آورده که نشان میدهد فرزندِ شومِ پیوند فتنه و جریان انحرافی دختر است! و چه اسمی قشنگتر از بهار؟
۵- خوانندهی محترم! با چه رویی آمدهای و میخواهی گزینهی ۵ را بخوانی؟ از روی نگارندهی این سطور خجالت نمیکشی؟ در این وجیزه کم برایت دلیل ردیف کرده؟ حتماً باید در یادداشت بعدی بگوید که دوهزار و ششصد و نُه نفر به کیهان زنگزده و اذعان داشتهاند که با خواندن این یادداشت متنبه شده اند و از نامگذاری فرزند خود به نام بهار توبه کرده اند؟! اصلاً آیا ما اینهمه شهید دادیم که تو بیای دنبال دلیل ۵ بگردی؟
برچسب ها: جريان انحرافي فتنه, رمز زنده باد بهار, زنده باد بهار, علت زنده باد بهار, كيهان زنده باد بهار
بهمن ۲۴ام, ۱۳۹۱ دسته احمدینژادی نوشت, دستگیری فائزه هاشمی | ۲۷ دیدگاه »

..
از محضر چشمان شریفِ شمای خواننده عذر می خواهم که چنین تعبیر سخیفی را بکار می برم. این روزها که روزنامه ها را مرور می کنم همه اش بوی گندِ هاشمی گرایی دهه ی هفتاد (+) بدجوری می خورد زیر دماغم. بوی مشمئز کننده ی همان تبخترها * ، همان تملق ها، گردن کلفتی ها. بوی بدِ ادبیات سیاسی متکبرانه. بوی بد آدمهایی که برای ماندن در قدرت تهِ کفش بالادستیهایشان را می لیسند و به زیر دستی هایشان زور می گویند. بوی گندِ سلسله مراتب دست بوسی و نوچه پروری.
آدمها جدای از خوب یا بد بودنشان به دو دسته تقسیم می شوند. آدمهای دوست داشتنی و آدمهای دوست نداشتنی. علی اکبر هاشمی رفسنجانی جدای از خوب یا بد بودن عملکردش یک آدم دوست نداشتنی ست.
اساساً گرایش مردم در سال ۸۴ به احمدی نژاد، گرایش از همان تبختر های هاشمی صفتی بود به سوی سادگی و ساده زیستی. قبل از سال ۸۴ عموماً فرماندار یک شهرِ کوچک هم تکبر مسولانه داشت. انگار تکبر لازمه مسولیت بود. یکی از بزرگترین خدمات دکتر احمدی نژاد جدای از هر اشتباه دیگرش، این بود که تبختر و تکبر را از مسولیت دور کرد.
این روزها، روزنامه ها را که مرور می کنم می ترسم. من از بازگشت کشور به فضای پر از تبختر زمان آقای هاشمی می ترسم.
* [ ت َ ب َ ت ُ ] (ع مص ) (از «ب خ ت ر») به معنی خرامیدن به ناز
بهمن ۱۶ام, ۱۳۹۱ دسته احمدینژادی نوشت, از مجلسی که ما داریم!, اندر احوالات جنبش سبز, انقلاب اسلامی, درون گفتمانی, رهبر حکیم انقلاب, سایبر نوشت | ۳۶ دیدگاه »
ماجرای دیروز مجلس زشت بود. زشتتر از آنکه لازم باشد در خصوص آن چیزی گفت. عیان بود. لخت بودن پادشاهان، دیروز در مجلس عیان شد. دیروز مجلسی فراهم شد که اگر چشمی از مسولان هنوز تمایل به دیدن حقیقت داشته میبود، میتوانست به این برهنگیِ اخلاق پی ببرد. پادشاهان اگر تا کنون میگفتند و کسی باور نمیکرد؛ حالا دیگر خیلی باید وقیح باشند که حتی به زبان باز تکرار کنند: “دیروز جلسهی خوبی میان روسای قوا برگزار شد، فضای صمیمی حاکم بود.”
دیروز تنها تکه کلام مشترک این “پادشاه” و آن “پادشاه” در حالی که انگشت اشاره به سوی هم دراز کرده بودند این بود: “مشکلات کشور اینهاست.” و منظور رفتار طرف مقابل بود. اما غافل بودند از عیان بودنشان در مقابل مردمی که حالا به وضوح میدیدند “مشکلات مملکت از کجاست”!! و تحریمها هم حتی این وسط بیگناهند.
اما عجیب اینکه از دیروز؛ افرادی پیدا شدهاند که در معرکهی زشت مجلس دنبال سکهی خود میگردند.
۱) شکستخوردگان ۸۸ که در پروندهشان همه نوع ماجراهای محیرالعقولی پیدا میشود و علیرغم دروغ بزرگشان مبنی بر “اجرای بدون تنازل قانون اساسی” در ۹ ماه ، قانونی نمانده بود که زیر پایشان لگدمال نشود، این وسط مدعی اخلاق و قانونمداری شدهاند و “دیدید ما راست میگفتیم” راه انداختهاند. انگار که جنایتهای خیابانی سال ۸۸شان و لکنتزبانها و مضحکگویی رهبرانشان در مناظرهها از خاطرهها پاک شده باشد.

.
۲) شادی بعد از بازی، ببخشید شادی بعد از ماجرای دیروز نمایندگان مردم(؟) و خوش و بشهایشان با آقای رئیس ناخودآگاه من را یاد حکایت معروف مردی که شترهایش را به یک حاکم ظالم اجاره داده بود و توسط بزرگی توبیخ شد که تو همینقدر که انتظار سالم بودن حکومت آن حاکمِ ظالم را میکشی تا شترهایت را برگرداند هم گناهکاری، انداخت. کسانی که نه در پی حق بلکه در پی اثبات حرف خودشان ولو به بهای ذبح اخلاق بودند و حالا که خود را پیروز صحنه میپنداشتند حق هم داشتند اینچنین خوشحال باشند. فقط یکسوال از حامیان رفتار مجلس میشود پرسید. دیروز از چه چیز اینچنین خوشحال بودید و از استیضاح دیروز چه چیزی عاید مملکت شد؟
۳) سوپرانقلابیهایی که مثلاً افشاگری آقای رئیسجمهور را اقدامی درست یا در اقل موضوع؛ اقدامی ناگزیرانه میدانند فراموش کردهاند تاکیدات مکرر رهبر انقلاب را مبنی بر اینکه تا جرم فردی در دادگاه اثبات نشده کسی حق تهمت زدن ندارد؟
۴) این وسط فقط کم مانده ایرانسل تبلیغ کد آهنگ پیشواز ماجرای دیروز مجلس را پخش کند؛ تا بزم کاسبین استیضاح کامل شود!
× عزیزی در همین رابطه نوشته:
“مستحب است مسلمان بدهد او را سالی دو مرتبه در غسالخانه بشویند. فکر میکنم این برای کسی که در نظام جمهوری اسلامی صاحب صندلی و میز است واجبتر باشد که میزش را سالی دو مرتبه با تخت غسالخانه عوض کند. خطر چرکگرفتگی انگار پشت میز بیشتر است.”
میخواهم بگویم مرضِ “خود حق پنداری” چیزی نیست که حتی با شستشوی روزانه در غسالخانه هم درمان شود چه بسا که تشدید هم میشود. ظریفی میگفت بعد از واقعهی عاشور شمر توی مسجد قبل از اذان صبح به سجده افتاده که: “خدایا به حقِ منِ شمر از گناهان مردم درگذر!”
تنها راه درمان این درد؛ عبور از خود و توجه به ملاکهایی است که یک راهبر صالح بیان میکند.
برچسب ها: احمدی نژاد در مجلس, استیضاح شیخ الاسلام, استیضاح مرتضوی, علی لاریجانی, فاضل لاریجانی, فایل صوتی مجلس