

۱) پیروزی قریبالوقوع در حلب مرهونِ ایستادگی روی یک اصل است: به خطر انداختن تمامیت ارضی کشور، از سوی هرکسی که باشد تنها یک پاسخ دارد: مُشت آهنین. شاید این اصل به ظاهر بدیهی باشد، اما سوریهی این سالها ابتدا سیلی تسامح با تروریستهای داخلی را خورد و بعد فریبِ راهحلهای دیپلماتیک و مذاکرات خارجیها را.
از ژانویه ۲۰۱۱ که همراه با تظاهرات در درعا به بهانهی عزل استاندار، شورشیان، بیمارستان صحرایی مجهز و پیشرفته ساختند (بی آنکه خشونتی انتظار برود!) تا هرباری که به بهانه بهار عربی تظاهرات مسلحانهی خشن صورت میگرفت باید سوریها یکپارچه خواهانِ تمامیتِ ارضی کشورشان میشدند.
هنگامی هم که زمان جلو رفت و برای همه روشن شد مساله در سوریه آزادیخواهی نیست و تروریستپروریست، هربار تسلط ارتش “سوریه” بر “سوریه” با آتشبس به تعویق میافتاد. آتشبسی که در واقع تنفس مصنوعی بود برا رهایی تروریستها.
اما اینبار، تصمیم، گرفته شده بود. حق گرفتنیست و در راه گرفتنش نباید منتظر کسی دیگر بود. باید مقاومت کرد و سرزمین اشغال شده را پس گرفت.
۲) در خارج از سوریه هم تحولات مهمی اتفاق افتاد. شاید برای اولین بار کشورهایی که منافع مشترک داشتند، برای ایستادن روی منافعشان به یکدیگر اطمینان کردند. مشخصاً ایران و روسیه. نقش حمایتهای ایران، وتوهای روسیه و پشتیبانی هوایی از مناطق اشغالشده غیرقابل انکار است و این یعنی میشود مقابل مقابل خواستِ ایالات متحده از سازوکارهای انحصاری خودش (وتو و تصمیمسازی) هم استفاده کرد.
همزمانی این اتفاق، با شروع ریاستجمهوری ترامپ با آن نظریاتش درباره کم کردن نقش ایالات متحده در موضوعات بینالملل میتواند قابل تامل و بحث باشد.
۳) رسانهها! شاید عادی باشد که تیتر الجزیره برای پوشش اخبار آزادی حلب “حلب تحترق” باشد با پسزمینهی کودکانِ مظلوم. لابد هم خیال میکنند با این کار، تصویر کودک بیمار و نیمهجانی که مقابل دوربین توسطشان ذبح شد از خاطرهها پاک میشود.
اما جالب است که رسانهی مدرن و بیطرف بیبیسی فارسی اخبار تسلطِ ارتش سوریه بر خاک سوریه را با عنوان “سقوط حلب” منتشر میکند و از بیرون رانده شدن شورشیان سخن میگوید. رسانهای که مخاطبش را آنقدر سادهدل فرض کرده که باور میکند با بمباران میشود اکانت توییتر یک نفر حذف شود چرا دستِ خودش را در زیرورو کردن واقعیت ببندد؟
۴) از همان ابتدای وقایع سوریه، اصلاحطلبان ایرانی دچار اشتباه در تحلیل بودند. چه آنجا که با هستهی اولیه داعش همذاتپنداری کردند و شعار دادند، چه آنجا که معیارشان برای تحلیل سوریه، “ایران” شد. بدون نگاه به واقعیتهای سرزمین پُر رمز و راز شام همه چیز را در رفتار جمهوری اسلامی خلاصه کردند. هرچه جمهوری اسلامی بود، آنها مقابلش شدند. حتی به قیمتِ تکرارِ سخنان خطرناکترین تروریستهای قرن.
و حالا هم، اصلاحطلبانی که زمانی بزرگترین دلیل حرفهایشان تصاویر زنان و کودکان آورهی حلب بود، ترجیح میدهند توقف اشغال حلب، شروع رفع سایهی جنگ و بازگشت مردم را نادیده بگیرند، تا بار دیگر در جای غلطِ تاریخ ایستاده باشند. فقط یک سوال پیش میآید، شاید طرفهای غربی از این سالهای جنگ در عراق و سوریه، نفتِ مُفت نصیبشان شده باشد، اصلاحطبان فکر کردهاند چه گیرشان میآید؟
آدرس کانال تلگرامِ امیرعلی صفا! :) https://telegram.me/amialisafa